حرف دل باخدا حرف دل باخدا
براي فرج امام زمان بي وقفه دعا كنيد
تـــــاریخ : یک شنبه 6 مرداد 1392
نــویـــسنده : محمد محمدیان

 

اگه گاهی اوقات دلتان میگیرد و دوست دارید گریه کنید اما نمی دانید شما را چه شده …
بدانید خـــــــــــدا دلش برایتان تنگ شده ، می خواهد صدایش کنید …
.
.
خدایا ببخش مرا برای گناهانی که لذتش رفته اما مسئولیتش مانده …
.
.
امیدوارم وقتی از خدا میپرسم : خدایا گناهامو بخشیدی ؟
جواب بده : پ نه پ …
.
.
خدایا !
نمی دانم با همه اینقدر مهربانی یا فقط با من ؟ ولی می دانم فقط تو با من اینقدر مهربانی …
.
.
هر که به من میرسد بوی قفس میدهد
جز تو که پر میدهی تا بپرانی مرا
.
.
خدایا چگونه تو را بخوانم در حالی که من ، من هستم ؟
و چگونه از رحمت تو نا امید شوم درحالی که تو ، تو هستی ؟

.
.
در خود می نگرم تا ببینم که خطا کجاست … ؟؟؟
بعد از کمی تامل و قدری سکوت پی میبرم :
آنجا که خالی از خداست ، خطاست …
.
.
و تنها خدا است که از نشان دادن خورشیدش هر روز صبح به آن ها که اهل دیدن هم نیستند ، هرگز خسته نمی شود !!!
.
.
خدایا ببخش مرا آنقدری که حسرت نداشته هایم را خوردم و شاکر داشته هایم نبوده ام …
.
.
الهی
نردبان دلم را به هر که رو زدم شکست …
باکی نیست ! برای رسیدن به تو تنها نگاهی به آسمان کافیست !
.
.
بیهوده گفته اند تنها «صداست» که می ماند ، تنها «خداست» که می ماند …
.
.
دلم که تنگ می شود ، هوس میکنم بیایم دم خانه ات و داد بزنم :
کجایی خداااااااااااااااااااااااا … !!!
.
.
اذان صبح آوایی ست که همگان آن را می شنوند اما فقط آنهایی که اهل قیامتند به پا می خیزند …
.
.
دلم باز امشب گرفته ؛ بیا تا کمی با تو صحبت کنم
بیا تا دل کوچکم را خدایا ، فقط با تو قسمت کنم
.
.
در گذر از یک راه ، با همه پیچ و خمش ، با همه بیش و کمش ، به افق مینگرم ، به نوید گذر از پوچی ها ، به صدایی که مرا میخواند …
گرچه دور است ولی ، من خدا را دارم …
.
.
چه قدر زیباست وقتی پشت همه ی خواسته ها ، دل نگرانی ها و مشکلات لاینحل
معبودی را می نگریم که مارا به احساسی به سبکی بال فرشتگان می رساند …
.
.
وقتی به نماز می ایستم
من ، تو را می خوانم … ؟
با تو مرا می خوانی … ؟
فقط کاش که عشق مان دو طرفه باشد …
.
.
این همه غربت تلخ
این همه تنهایی
این همه دلتنگی
این همه فاصله تا رویاها
این همه غم ز کجاست ؟؟؟
من امیدم به خداست …
من امیدم به همین ذره نور اینجاست
من امیدم به همین خلوت سرد
به همین یاد نگاه
به همین دغدغه ها
به همین رویاهاست
من امیدم به خداست
(نازنین اسدی)
.
.
گاهی دلم می گیرد ، گاهی زندگی را نمی خواهم
گاهی تنهای تنها می شوم اما در همین گاه ها ، می دانم خدایی در کنارم است که من قدرش را نمی دانم …
.
.
به کجا می نگری ؟
زندگی ثانیه ایست …
وسعت ثانیه را می فهمی … ؟
هیچکس تنها نیست ! ما خدا را داریم …
.
.
در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
اگر دشمن کنارت هست
مخور غصه خدا هم هست
اگر فقر و فقیری هست
منال هرگز خدا هم هست
اگر در عشق فریبی هست
چه غم لیکن خدا هم هست
.
.
اگر کسی را نداشتی که به او بیندیشی به آسمان بیندیش چون در آسمان کسی هست که به تو می اندیشد …
.
.
خدایا
عجب از آدمی که نشانه‌ هایت را می بیند و انکارت می کند و عجب از تو که انکارش را میبینی و مهربانی میکنی !!!
.
.
خدایا نماز عشق بر پا کردم ، استجابت کردنش از تو
شب و روزم به درگاهت دعا کردم ، قبول طاعتش از تو
خدایا دیوانه گشتم چو مجنونت ، لیلی گشتنش از تو
ببارد قطرهای اشک از چشمان دلم ، دریا کردنش از تو
.
.
از پنجره روزگار به درخت عمر که مینگرم ؛ خوش تر از یاد خداوند ثمری نیست مرا …
.
.
یارب اگر نگذری از جرم و گناهم چه کنم ؟
ندهی گر به در خویش پناهم چه کنم ؟
گر برانی و نخوانی و کنی نومیدم
به که روی آورم و حاجت ز که خواهم ؛ چه کنم ؟
.
.
نیمه شب است و من هستم و تنها صدای تپش قلبم !
قلبی که یادش از تو سرشار است و امیدش همه لطف …
.
.
دنیا را فقط یک بار نگاه کن و آخرت را چند بار و صاحبخانه را همیشه !
.
.
خدایا …
می دانم تو همیشه با منی ولی تنهایم مگذار یا شاید بهتر باشد بگویم : نگذار تنهایت بگذارم …
.
.
معبودم !!!
یک بقل نیاز از من و یک لبخند اجابت از تو …
.
.
خدایا !
گفتنی ها با تو دارم ، مگیر از من مجال گفتگو را …
.
.
وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا در همین نزدیکی است …
.
.
خدا همین جاست ؛ نیازی به سفر نیست !
خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند …
خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می کند …
خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد !
خدا در جمله ی “عجب شانسی آوردم” است …
خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو … !!!
.
.
گفتم از زشتی گفتارِ بدم ، گفت : “بیا”
از سیه کاری رفتار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم از غفلت دل ، از هوسم ، از نفسم
صاحب آن همه کردارِ بدم ، گفت : “بیا”
گفتم از سرکشیم ، سینه سپر ، داد زدم
نیستم خسته دل از کار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم از دوست گریزانم و در خود غرقم
دائما در پی پندار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم از گوهر ذکر تو ندارم بهره
غوطه ور مانده در افکار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم ای چشمه ی خوبی ، سحری چشم گشا
نگر اعمال شرر بار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم ای صاحب این سفره که خوبان جمعند
گفته بودی که خریدار بِدم ، گفت : “بیا”
گفتم آینه شیطان شده بودم عمری
خسته از دست همین یار بدم ، گفت : “بیا”
گفتم خدا ز دست دل من رنجیده
من همان عبد گنهکار بدم ، گفت : “بیا”



|
امتـــــیاز مطلبــــ : 3
|
تـــــعداد امتـــــیازدهندگــــان : 2
|
مجموع امتـــــیاز : 2
موضــوعـاتــــــــ مــرتـــــبــــط: ♣اســ ام اســـ , sms با موضـــــوع خداوند , حـــرفـــ دلـــ با خدا , ,
بــــــرچـــسـبــــ‌ : حرف دل باخدا , محمدمحمدیان ,
مطالبــــ مرتـــــبــــط بــــا این پستـــــ
می تـــــوانید دیدگــــاه خود را بــــنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخـــریـــن مــــطالــبــــ